کلیات دعاوی حقوقی
دعاوی حقوقی از جمله مباحث مطروحهای است که حقی تضییع شده اما جرمی اتفاق نیفتاده است. در دعاوی حقوقی اصحاب دعوی میتواند از میان اشخاص حقوقی باشند یا اشخاص حقیقی… گرچه تفاوتی نمیکند و راهکار اصلی مراجعه به موسسه حقوقی است. مشاوره حقوقی که از سوی وکیل با اتکا به دانش حقوقیاش صورت میپذیرد راهی خواهد بود که اصحاب دعوی در آن از حقوق خود در دعاوی حقوقی آگاهی مییابند. مطلع شدن از خواستههای قانونی به واسطه مشاوره حقوقی میتواند به خواهان دعوی این امتیاز را بدهد که دادخواستی را تنظیم کند که به بهترین نحو، خسارت وارده را نشان دهد، مراجعه به موسسه حقوقی و به تبع آن مشاوره حقوقی در خصوص دعاوی حقوقی ابهامات نشات گرفته از اصطلاحات حقوقی را تا حدود زیادی مرتفع خواهد کرد.
به زعم حقوقدانان، قانونگذار در دعاوی حقوقی صرفا به بیان مصداقی دعاوی پرداخته است نه حصری. به بیانی ساده طرح دعاوی حقوقی الزاماً نباید در چارچوب یکی از عناوین مصرحِ قانونی گنجانده شود. نمونه این ادعا قراردادهای خصوصی میان اشخاص است که ممکن است در هیچ عنوان حقوقی گنجانده نشود ولی به سبب عدم ایفای تعهد مندرج در قرارداد میتوان از متعهد شکایت حقوقی کرد.
طبقهبندی دعاوی حقوقی :
دستهبندیهای متفاوت و بسیاری در مباحث حقوقی وجود دارد از جمله این دستهبندیها میتوان به مالی و غیر مالی بودن دعاوی حقوقی اشاره کرد؛ طبقهبندی به اشخاص و اموال نیز بسیار مرسوم است.
اجاره
از نمونههای شایع و مرسوم قراردادهای حقوقی است که میان مستاجر و موجر انعقاد میشود و به موجب عقد اجاره «مستاجر، مالک منافع عین مستاجر میشود» (ماده ۴۶۶ قانون مدنی). اجاره اشیا، اشخاص و حیوانات در قانون مدنی پیشبینیشده است.
بیع (خرید و فروش)
شایعترین قرارداد حقوقی است و بستر اغلب دعاوی حقوقی میباشد. ازآنجاییکه هر خریدوفروش جنبههای زیادی از باب اجرای تعهد (مثل زمان پرداخت مبلغ، زمان تحویل کالا، مکان تحویل کالا و…) دارد لذا آگاهی از حقوق خود در قالب مشاوره حقوقی در موسسه حقوقی یقیناً در یک خرید یا فروش خالی از نقص میتواند مثمر ثمر باشد.
وصیت و ارث
از جمله دعاوی حقوقی است که هم قرابت با اشخاص دارد و هم اموال، ارث، نحوه تقسیم برحسب اولویت و موانع ارث در کنار اشخاصی که ارث میبرند در قانون ذکر شده است. قوانین مذکور در مواد قانونی ۸۲۵ تا ۹۴۹ آمده است.
ازدواج و طلاق
در دسته اشخاص قرار میگیرد گرچه مهریه و نفقه بیشتر قرابت مالی دارند. انواع نکاح، شرایط نکاح، موانع نکاح، انواع طلاق، موانع طلاق و طرق رسیدگی به این دسته از دعاوی حقوقی به تفضیل در قانون مدنی آورده شده است.
حضانت و قیمومیت
ازآنجاییکه طبق قانون برخی اشخاص به نحوی صلاحیت دخالت در امور خود را ندارند، خلل پیش آمده را قانون با طرح مبحث “حضانت و قیمومیت ” جبران کرده است.
مطابق قانون حضانت صغیر با پدر و در نبود او با مادر است (ماده ۱۱۷۱ قانون مدنی) اما در نبود قیم اصلی صغیر (قیم اصلی پدر است) پدربزرگ پدری قیم خواهد بود و در صورت فوت او دادگاه به نصب قیم (اغلب مادر است مگر در شرایطی من جمله ازدواج مجدد مادر و…) اقدام خواهد کرد.
سرقفلی
اصطلاحی شایع در میان بازاریان است. ازآنجاییکه ذات کسبوکار کسب اعتبار خواهد بود و این مهم با جابجایی بدست نخواهد آمد لذا قانونگذار برای رهایی مستاجر از جابجاییهای مداوم و به تبع آن از دست دادن مشتری سرقفلی را در قانون گنجانیده است. بر طبق حق سرقفلی، مستاجر با پرداخت مبلغی به موجر صاحب حق تقدم در امور محل کسب خواهد شد و تخلیه منوط به عودت مبلغ مذکور خواهد بود.
الزام به انجام تعهد، الزام به تنظیم سند رسمی، مطالبه وجه التزام، اثبات حجر، ابطال قرارداد و… تنها نمونهای کوچک از موضوعات دعاوی حقوقی است.
لذا ضروریست برای انعقاد هر قراردادی مشاوره حقوقی را در اولویت قرار دهیم تا راه بر نقض قرارداد با گنجاندن ضمانت اجراهای مناسب ببندیم.
خیارات دعاوی حقوقی
در میان تفاوتهای ریز و درشت دعاوی حقوقی و کیفری میتوان به امکان استفاده از خیارات عنوان شده در قانون اشاره کرد. در ماده ۳۹۶ قانون مدنی خیارات بصورت حصری بیان شدهاند.
- خیار مجلس: صرفا در عقد بیع جاری است و متعاقدین میتوانند مادامی که در جلسه معامله هستند قرارداد را فسخ کنند.
- خیار حیوان: اگر مبیع حیوان باشد مشتری میتواند تا سه روز پس از انعقاد قرارداد معامله را فسخ کند.
- خیار شرط: هرگاه در معامله شرط شود که یکی از متعاملین یا هر دو یا شخص ثالثی حق فسخ معامله را در مدت معین داشته باشد.
- خیار تأخیر ثمن: اگر پس از گذشت ۳ روز در مورد فروشنده، جنس فروخته شده را تحویل نداده و در مورد خریدار، مبلغ را به طور کامل نپرداخته؛ این حق است که پس از گذشت ۳ روز معامله را فسخ کنند.
- خیار تخلف وصف: فروشنده و خریدار اگر کالایی را بدون دیدن و فقط به تعریف و تمجید خریدوفروش کنند اختیار فسخ معامله را دارند.
- خیار غبن: یعنی خدعه و نیرنگ و فریفتن و گول زدن که در این صورت امکان فسخ معامله وجود دارد.
- خیار عیب: اگر خریدار بعد از معامله بفهمد که مورد معامله معیوب بوده مختار است در قبول کردن جنس، گرفتن خسارت (ارش) یا فسخ معامله.
- خیار تدلیس: اگر فروشنده صفت خوب و زیبایی را برای کالایش شرط کند یا اینکه مشتری گمان کند که با این شرط، کالا بدون عیب و نقص است، مشتری اختیار دارد در قبول کردن یا فسخ معامله.
- خیار تبعض صفقه: اگر مشتری دو کالا را بخرد و بعدا معلوم شود که یکی از آن دو حق و مال دیگری است، اختیار دارد در فسخ یا قبول کردن قسمت صحیح معامله و گرفتن مابقی پول خود.
- خیار تخلف شرط: یعنی در معاملهای شرطی بشود و بعدا این شرط برای شرط کننده (فروشنده یا خریدار) سالم نماند و سرپیچی کند، اختیار فسخ معامله وجود دارد.
منبع : ویکیپدیا ، دانشنامه آزاد